شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)شعر محرم و صفر

شروع تلخ ترین لحظهء تلاقی بود

شروع تلخ ترین لحظهء تلاقی بود
تمام معرکه مبهوت اتفاقی بود

زمین دوباره شد آبستن حوادث شوم
زمان گدازه ای از آتش فراقی بود

همان فراق که آغاز ماجراهایش
تقابل عطش و مشک و دست ساقی بود

حدود حنجره ای در حوالی یک تیر
میان حجم عبایی پر از اقاقی بود

امیر قافله در کوله بار آغوشش
انار چیدهء سوغات یک عراقی بود

مرددند دو پایش برای برگشتن
درست چند قدم تا به خیمه باقی بود

نگاه غربت ارباب و چشم های رباب
شروع تلخ ترین لحظه ی تلاقی بود

شاعر:محمد جواد مهدوی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا