اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

شعر مدح امیرالمؤمنین

لحظاتی که خدا خلقت دنیا می کرد
یاد از خال رخ حضرت مولا می کرد

عالمی بود اگر, عین عدم بود و فقط
مرتضی بود که با دست خود ابدا می کرد
از ازل حضرت حق با دم یا حیدر خود
در دل اهل یقین معرکه برپا می کرد

آن زمان حضرت جبریل امین در بر عرش
با سر زلف علی ناز به طوبا می کرد

گر نبود امر ید الله؛ مگر دست کلیم
اژدها را ز تن چوب , هویدا می کرد

اگر آن چشم شفابخش علی یار نبود
کی مسیحا نظری بر زن نازا کرد

هر چه میخواند نبی از صحف قرآنش
مرتضی با عملش در دلش انشا می کرد

آن قدر عبد خدا بود که لبهای رسول
هرچه میگفت همان ثانیه اجرا می کرد

در دل کعبه به دنیا نمیامد که؛ نبی
تا ابد سجده بر آن مسجد الاقصی می کرد

هر کجا احمد مختار قدم بر می داشت
هر قدم در همه دم مدح علی را می کرد

میثم از نخله ی عشق علوی می, می خورد
و کفایت به عسلخانه ی خرما می کرد

جالب اینجاست که بابای عجایب همه وقت
تکیه بر تکیه گه حضرت زهرا می کرد

تا که از حضرت حق , وحی غضب می آمد
حیدر آن را وسط معرکه معنا میکرد

در دل جنگ اگر تیغ هویدا می کرد
با دو حرکت همه را نصف ز پهنا می کرد

تا که از راس عدو کاسه ی سر می افتاد
صاحب سر قد خود را ز کمر تا می کرد

با همان نحوه ی شمشیر زنیه پدرش
در دل علقمه عباس چه غوغا می کرد

نه ابالفضل و نه اکبر , و نه قاسم بخدا
هر چه میکرد همان دست توانا می کرد

روز محشر که همه بر کرمش محتاجند
کاش پرونده ی ما را خودش امضا می کرد

جعفر ابوالفتحی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا