شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)شعر محرم و صفر

شهزاده علی اصغرعلیه السلام

از خدا آمده ام تا به خدا می جنگم

از بهشت آمده و  کرب و بلا می جنگم

در تنم ظرفیت اکبر لیلا شدن است

بی زره در صف مردان خدا می جنگم

حلقه زد سرخی خونم به دلِ تنگ غروب

تا جفا  هست به راه شهدا می جنگم

تشنگی خواست دلم را به زبونی بکشد

گفتمش ظهر بیا ظهر بیا می جنگم

این فرات است که از حنجر من می ریزد

تشنه لب با همه ی حرمله ها می جنگم

خنده کردم به سه شعبه که بداند دشمن

با تب غصه و شمشیر  بلا می جنگم

جگر شیر اگر هست نگو گریه چرا ؟

گریه کردم که بدانید چرا می جنگم !

گریه هم خوب سلاحی ست در این مرحله تا 

تطاقتی هست به میدان بکا می جنگم

من نه آن بچه ی شیرم که کنم شیر طلب

بچه شیرم که در این معرکه ها می جنگم

به روی دست پدر یا به روی نیزه ی خون

پیش من فرق ندارد که کجا می جنگم

شاعر ؟؟؟

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا