شعر روز عرفه

عبد گریزان

آمده جبران کند حرّ پشیمان حسین
آخرین جامانده را فوراً بخر جان حسین

عاقبت با آنهمه گردن کشی و اشتباه
سوی تو برگشته این عبد گریزان حسین

آبرویم را نبر، پشت درم معطل نکن
جان زهرا باز کن در روی مهمان حسین

این گدا چیزی نمیخواهد به والله از کسی
آمده خلوت کند کنج خیابان حسین

هرکجا شرمنده بودم رفته ام پیش علی
در نجف هم گفته ام، دستم به دامان حسین

گریه کردن دورهم، راه علاج درد ماست
نیست دارویی بجز دارو و درمان حسین

نوکر زهرا به امّید محرم زنده است
بسکه عادت کرده از اوّل به احسان حسین

من نیایم کربلا دلواپسم تا اربعین
آه یعنی می رسم اصلاً به کنعان حسین!

ای خدا گرچه به روی حاجیان در باز شد
خواهشاً ما را ببر در زیر ایوان حسین

باز هم عزم منا دارد عزیز فاطمه
عید قربانش شده….جانم به قربان حسین

تشنه بود و آب را دور و بر او ریختند
با لگدها خرد شد صد جای دندان حسین

پیش چشم مادرش چرخانده شد با چکمه ها
بی وضو تابانده شد زلف پریشان حسین

شمر که سر را جدا میکرد لرزان شد ولی
وای از بازی خولی پیش طفلان حسین

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا