شعر شهادت حضرت عباس (ع)

علمدار حرم

 

وعده ای داده ای و راهی دریا شدهای

خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده‏اى

آب از هیبت عباسى تو می‏لرزد

بى عصا آمده‏اى حضرت موسى شده‏اى

به سجود آمده‏اى یا که عمودت زده ‏اند

یا خجالت زده‏اى وه که چه زیباشده ‏اى

یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت

کمر خم شده را غرق تماشا شده ‏اى

منم و داغ تو و این کمر بشکسته

توئى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏ اى

سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى

کمى هم فکر خودت باش ببین تا شده ‏اى

مانده‏ام با تن پاشیده‏ات آخر چهکنم؟

اى علمدار حرم مثل معما شده ‏اى

مادرت آمده یا مادر من آمده است

با چنین حال به پاى چه کسى پا شده ‏اى

تو و آن قد رشیدى که پر از طوبىبود

در شگفتم که در این قبر چرا جاشده ‏اى

 

علی اکبر لطیفیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام وبلاگ خیلی خوبی دارید امیدواریم که موفق باشید به وبلاگ ما هم سری بزنید و نظرتونو راجع به اخرین مطلبمون بگید ممنون ?و اگه تمایل به تبادل لینک داشتید بهمون خبر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا