شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

غریب بن غریب

من از این دنیای نیرنگ و فریب
آمدم سوی غریب بن غریب

نوکر سرخورده ات برگشته است
باز کن آغوش خود را ای حبیب

درد دارم که سر صبح آمدم
ناامیدم از مداوای طبیب

سایه ات را از سر ما برندار
می رسد بی تو بلای عنقریب

من کجا و اینهمه آقایی ات
می نشینی با گدای نانجیب

حیف! عمرم با گناهانم گذشت
حیف! از روی تو ماندم بی نصیب

آخرش ما را نبردی کربلا
لااقل اینجا بیاور بوی سیب

فاطمیه میشوم با مادرت
ندبه خوان هر فراز و هر نشیب

بی هوا حوریه را سیلی زدند
گوش او دارد صداهای مهیب

آن دری که سوخت، بر رویش فتاد
زیر لب میخواند علی امن یجیب

از همان وقتی که افتاده زمین
مادرت حساسیّت دارد به شیب

می رود زهرا به دنبال حسین
از همین حالا به گودال حسین

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا