شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

کعبه

چه شد که خشتسر خشت چیده شد کعبه

برای چیست کهاین قدر کشیده شد کعبه

مگر که؟ ازدل این خانه می زند بیرون

که ناز مقدماو آفریده شد کعبه

که آمد و چهشنید و چه گفت می دانی؟

که پیش خلقگریبان دریده شد کعبه

سر هم آمد ودوباره شکافت

که تا قیامقیامت پدیده شد کعبه

درخت بود وپر از میوه های کال اما

علی رسید وسه روزه رسیده شد کعبه

نمونه خط خدارا که دیده است کجاست؟

علی قشنگترین دست خط دست خداست

سه روز بر درکعبه نظاره می کردند

دعا برایشکافی دوباره می کردند

منجمین همهمبهوت در پی چاره

توسلی بهضریح ستاره می کردند

دوباره ریختبه هم طرح کعبه و مردم

به سوی مادرو کودک اشاره می کردند

رسید ماه وزلیخائیان ز یوسف ها

به خانه هرچه که بود عکس, پاره می کردند

ز حکم خندهوَ یا گریه های کودکی اش

از آن به بعدهمه استخاره می کردند

گشود چشم وزمین را پر از حلاوت کرد

بجای گریه دوسه آیه ای تلاوت کرد 

قسم به ذاتتو که لایزال می ماند

زبان زمانبیان تو لال می ماند

تو پیر عالمو سلمان چند صد ساله

کنار تو پسریخورد سال می ماند

چنان که آمدهای هیچ کس نیامده است

شکوه آمدنتبی مثال می ماند

به روی سینهی کعبه اِلی الأبد آقا

نشان آمدنت چونمدال می ماند

در آخر غزلای پاسخ سئوالاتم

برای من فقطاین یک سوال می ماند

از این علیکه چنین آمده است در دنیا

چقدر فرق بودتا علیّ عرش خدا

که بود آمد ورفت و کسی نفهمیدش

چه کرد او کهبشر چون خدا پرستیدش

صدای ساده ینعلین پاره اش رفت و

فلک ندید کسیرا به گَرد تقلیدش

خدا که گفتعلی هست سوره ی اخلاص

خدا که گفتعلی هست عین توحیدش

چو دید مزّهی او را کسی نمی فهمد

به شاخسارزمین دست برده و چیدش

خلاصه خستهشد از نور دل خفاش

علی الصباحپلیدی شکست خورشیدش

به عرش حکشده نامش به نام آب ترین

همین که هستزمین را ابوتراب ترین

اگر چه شیعهی مانند من فراوان است

کسی که موردطبع علی است سلمان است

کسی که پایولایت تمام قد مانَد

کسی که در رهرهبر گذشته از جان است

کسی که مثلعلی پیش دشمنان طوفان

کسی که مثلعلی پیش دوست, باران است

دعا کنیدبصیرت دهد خدا ما را

بصیرت است کهمیزان کفر و ایمان است

اگر بصیرنباشید بعد پیغمبر

به روی مسنداو جایگاه شیطان است

اگر بصیرنباشید باز می بینید

که مثل فاطمهای پشت درب سوزان است

اگر بصیرنباشی امام بر حق را

به سجده کشتهو گویی مگر مسلمان است؟!

اگر بصیرنباشی ببینی آن دم را

که چوب تو بهلب قاریان قرآن است

حسین را بخدابی بصیرتان کشتند

کنار آب لبتشنه بی امان کشتند

محسن عرب خالقی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا