شعر مصائب اسارت شام

ماه حزن

ماه حزن

می رود ماه صفر با همه شور و نوا
ماه حزن و غم و اندوه, مه اشک و بکا

اول ماه محرم همه گفتیم حسین
آخر ماه صفر ما همه گوییم رضا

کرده بودید شما توصیه بر ابن شبیب
که فقط گریه کند در غم شاه شهدا

از زمانی که شده صید شما مردم چشم
یافتم گوهر اشکی که شود نذر عزا

گاه گفتیم حسین و همگی گرییدیم
گاه گفتیم حسن خون جگر آل عبا

مثل امروز عدو آتش کین را افروخت
بر در خانه زهرا و علی شیر خدا

داغ او بر جگر سنگ اثر کرد و گریست
آب شد قلب بنی فاطمه از ظلم و جفا

جواد کلهر

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا