شعر شهادت حضرت زينب (س)

مثل شبهای شام

مثلشبهای شام تاریک است

کوچهپس کوچه های اینجا هم

مثلشهر مدینه باریک است

مردمانشبه جای دسته ی گل

تازیانهبه دست می گیرند

تانمک روی زخم ما بزنند

پیشما کف زدند و رقصیدند

توخودت خوب واقفی که چرا

صورتخواهر تو رنگین است

مثلنامرد کوچه های فدک

دستمردان شام سنگین است

آنکهبر پهلویت لگد زده بود

چندباری به من لگد زده است

زیرآن ضربه ها بگو آیا

استخوانهای پهلویت نشکست؟

دخترترا ببین شکسته شده

رنگبرف است موی دخترکت

مثلایّام آخر مادر

سونمانده به چشم شاپرکت

ایبرادر چقدر بر نوک نی

سنگاز دست کوفیان خوردی

شرمسارممیان بزم شراب

ایستادمتو خیزران خوردی

وحید محمدی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا