شعر شهادت امام كاظم (ع)

هتک حرمت

داغ تو دور از تصور، خارج از تصویرها
ماتمت افتاده بر جانِ غل و زنجیرها

ذکر تو ذکر توسل کردن زندانیان
ضامنِ تهمت-گرفتاران و بی تقصیرها

حضرت موسی بن جعفر(ع)! با تو حاجتهایمان
شد اجابت، رد نشد هرگز پس از تأخیرها

نیمه شب پر میکشید از دست های بسته ات
ذکر تسبیح و قنوت و موجی از تکبیرها

از میانِ درب زندان نور تو معلوم بود
داشت حتی نور تو بر دشمنت تأثیرها

یک زن بدکاره آمد أشهدش را گفت و رفت
هست عشقت باعث و بانیِ این تغییرها

هتک حرمت ها به جای زهر، جانت را گرفت
بیشتر از ضربِ تازیانه ها، تحقیرها…

زهر هم دارد علائم، بدترینش تشنگی ست
سوختی اما به یاد کشتۂ شمشیرها

روضۂ جدّ غریبت عاقبت شد قاتلت
یاد آن پیکر که زیرِ نیزه ها و تیرها-

دست و پا میزد ولی چشمش به خیمه گاه بود
وای از رزق حرام و وای از تزویرها

می شکست ایکاش دستی که به رویش شد بلند
می شکست ایکاش با دستش عصایِ پیرها!

مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا