شعر شهادت حضرت رباب (س)

مهریه ی مادرت

به راه خویش نمی شد ادامه دادپدر

به ضربه ای به رخم, انحراف می خوردم

هرآنچه بر سر زهرا رسید ارثم شد

میان این همه, سیلی اضاف می خوردم

همینکه نام تو را عاشقانه می بردم

خدا گواست کتک را گَزاف می خوردم

شبیه فاطمه بودم که صورتم این شد

وگرنه فاطمه بودم غلاف می خوردم

میان کوفه تو را پادشاه خود خواندم

لگد به خاطر این اعتراف می خوردم

 

 *****

 

قدیم مهریة مادرت سراب نبود

دل رقیه ات از داغ تو کباب نبود

درست مثل همیشه چه هیبتی داری

ولی گذشته سرت اینچنین خضاب نبود

به جان عمة مظلومه سهم من بابا

میان شهر ستم رشتة طناب نبود

میان کوفه و شام و خرابه و صحرا

برای من به جز از ماتم و عذاب نبود

و جای دختر شیرین زبانت ای بابا

کنار خواهر تو مجلس شراب نبود

 رضا باقریان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا