شعر مدح امام حسين (ع)

پای غمت

مانند اشک، پای غمت بی‌اراده‌ام
خود را به دستِ گریه‌ی بی‌وقفه داده‌ام

هم‌لهجه‌ با «مَنم» نشدم؛ روستایی‌ام
از «مِن‌مِنم» بخوان چقدَر صاف و ساده‌ام

هم‌خانواده‌ات شده‌ام؛ پای سفره‌ات
هر چند رعیتم؛ ولی ارباب‌زاده‌ام

دستم مقابلِ کس و ناکس دراز، نیست
تا روی پای نوکری‌ام ایستاده‌ام

من پرچمِ عزای توام؛ گرچه نخ‌نما
جز زیرِ سقفِ روضه بلااستفاده‌ام

شش‌گوشه می‌شود در و دیوار زندگی
با روضه‌های خانگیِ خانواده‌ام

همراهِ هر سلام، دلم می‌پَرد حرم
هر روز، چند مرتبه بر بالِ جاده‌ام

از بسکه خوابِ صحنِ تو رویای صادقه‌ست
هر صبح، تربت است، به پای پیاده‌ام

رضا قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا