شعر مدح و مناجاتشعر مناجات امام حسين (ع)

از تناقض‌های عادت گشته سرشاریم ما

از تناقض‌های عادت گشته سرشاریم ما
گاه اصراریم ما, گه‌گاه انکاریم ما

هرکجا پا می‌گذاریم اشکمان جاری شود
هیئت دیوانگانیم, ابر سیّاریم ما


دست خالی را پر از تسبیح و تربت می‌کنیم
رونق از نام رضا داریم, بازاریم ما

کعبه مردم شدیم از بس ترک برداشتیم
سینه‌چاک مرتضی هستیم, دیواریم ما

روضه می‌خوانیم و خصم روضه, از رو می‌رود
شکر حق, با قابض‌الارواح, همکاریم ما

سفره همسایه رنگین‌ می‌شود از خون ما
مجری امضای طوماریم, خودکاریم ما

چشم ما بر دست زوار است در باب جواد
در بغل سرقفلی باب رضا(ع) داریم ما

سهم سقاخانه ما را فزون‌تر کن ز پیش
گر تصور می‌کنی امروز هوشیاریم ما

در دل ما دائما نقاره‌ها هو می‌کشند
مطرب و درویش و شهرآشوب و بیماریم ما

مطرب و درویش و شهرآشوب و بیمار و خراب
الغرض خوبیم یا بد! خیل زوّاریم ما

با کبوترهای تو, پر می‌کشد دست دعا
چشمِ آهوئیم, یک آمین طلبکاریم ما

گوشه‌ای پای ضریحت دست ما را بند کن
دست ما را بند کن جایی, گرفتاریم ما

کم نمی‌آید کَرَم, از بس که یارِ ما یکی است
کم نمی‌آید توقع, بس که بسیاریم ما

شانه‌ات, تابوت ما را تا کجا خواهد کشید؟
بعد مُردن هم تو را ای عشق, سرباریم ما

شاعر : احمد بابایی

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا