متفرقه

هرکسى آب و گِلش, آب و گِل حیدر شد

هرکسى آب و گِلش, آب و گِل حیدر شد
در دل معرکه ها یک تنه یک لشکر شد

خون زهرا به رگِ ” شیخ نِمِر ” ها جاریست
الگوى غیرت ما دختر پیغمبر شد

این خبر را برسانید به سگ هاى یهود
وقت خشم و غضب نسل یَل خیبر شد

یادتان هست على غائله را پایان داد
یادتان هست که وقت غضبش محشر شد

وقت برهم زدن آل سعود آمده است
عمر این نسل زنازاده دگر آخر شد

مثل آیینه شود جلوه ى نورش تکثیر
اثر خون شهیدان همه جا کوثر شد

باز هم یار على را تک و تنها کشتند
زنده در خاطره ها, خاطره ى مادر شد

نحوه ى کشتن او از همه پنهان مانده
مثل آن سینه که مجروح, ز میخ در شد

از تن غرق به خونش بخدا معلوم است
همچونان شاخه گُلِ له شده اى پر پر شد

مثل ارباب, گرفتار حرامى ها شد
دست و پا زیر لگدها زده و بى سر شد

خواهرى لحظه ى جان دادنش از دور ندید
آن دمى را که بریده ز قفا حنجر شد

خون مظلوم به واللهِ گریبان گیر است
سندم کرببلا, خون على اصغر شد

قاسم نعمتی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا