شعر ولادت امام حسن (ع)

کریم اهل بیت

درّ خلقت که هست ریحانه
روی دستش گرفته دردانه

نوه ارشد رسول آمد
سجده کرده علی به شکرانه

کسی امشب نمی رود هرگز
بی نصیب از کنار این خانه

خیر مقدم کریم آل الله
نظری کن مرا کریمانه

آنقدر شان و رتبه داری که
می گرفتت نبی سرِ شانه

به همه خلق می رسد خیرت
نه فقط دوست بلکه بیگانه

تا تو شاهی منم گدا عشق است
سفره دارِ مدینه را عشق است

مثل باران که می شود جاری
به همه مردمان تو می باری

مرد شامی خجل شد از کرمت
چه دل با محبتی داری

به گدا ارج می نهی آنقدر
گوییا که به او بدهکاری

هم غذا با جذامیان هستی
مونس هر فقیر و بیماری

دست خالی دراز کردم تا
کف دستم صدقه بگذاری

نیمه ماه رحمت آمده ای
یعنی آلوده را خریداری

حاتم از جود و بخششت مات است
خانه تو سرای خیرات است

سائلیم و گدای احسانت
جان ما جملگی به قربانت

فاطمه می کشد در آغوش و
مصطفی کرده بوسه بارانت

کوچه های مدینه بند آید
بس که زیباست صوت قرآنت

پهلوان سپاه بابایی
به فدای لب رجز خوانت

شیر غرّان معرکه هستی
نشود کس حریف میدانت

ناز شستت که ناقه پی کردی
زیر و رو شد جمل ز طوفانت

اسدالله را اسد هستی
و یدالله را تو ید هستی

درد من را نگفته می دانی
می دهی حاجت مرا آنی

سگ ولگرد را تو پس نزدی
مرحمت کن تو لقمه نانی

مطمئنم که روز محشر هم
تو مرا از خودت نمی رانی

با برادر میان اهل بهشت
سید و سرور جوانانی

ایها المجتبی دخیل توام
تو که ماوای بی نوایانی

نفس فاطمه به تو بند است
تو عزیز همه حسن جانی

خانه تو پناه و مامنِ من
روی قلبم نوشته بیت حسن

ای بنازم من این فضیلت را
ادب و حلم و حسن خلقت را

کرده ای با ندارها تقسیم
تو سه دفعه تمام ثروت را

بی مروت منم اگر ببرم
غیر از این خانه عرض حاجت را

بی حرم با حرم که فرقی نیست
عاشق و راغب زیارت را

با سلامی دوشنبه ها سر صبح
کنم ابراز، این ارادت را

به شما که سجیه الکرمید
دلخوشم مهربان قیامت را

من که نا لایق و بدم هرچند
نظری کن تو ای سخاوتمند

اسماعیل روستائی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا