شعر ولادت امام زمان (عج)

یا صاحب الزمان(عج)

امشب خدا از مصطفی تصویرسازی می کند
بار دگر با نام حیدر عشقبازی می کند
بر عالمی با شاهکارش سرفرازی می کند
خواهد موذن آورد صوتش حجازی می کند
در خَلق و خُلق و منطقش چون مصطفی آرد پدید
یک یا علی گفت و علیِ دیگری را آفرید

الله اکبر گفت حق خاکِ گِلش را آب داد
یک بار دیگر موج زلف مصطفی را تاب داد
یا از یَم جودش به ثارالله دُرّ ناب داد
بهتر بگویم بر حسینش گوهری نایاب داد
شبه نبی، نامش علی ،جودش حسن ،زهرا نسب
فخر جوانان جهان، پور حسین شاه عرب

جبریل با خیل ملک از عرش اعلا آمده ست
همراه تبریک خداوند تعالی آمده ست
تهلیل گو تسبیح گو در بیت مولا آمده ست
مه پاره ای بیند که از دامان لیلا آمده ست
شاید که وحی آرد بر او پندارد او پیغمبر است
جبریل حیران مانده احمد یا علی اکبر است

تفسیر قران می کند با وضحیِ روی او
و الیل میخواند حسین با طُرّهء گیسوی او
بوسه زند بر روی ماه و مصحف نیکوی او
مدهوش گردد از شمیم یاس و عطر و بوی او
شکّر سخن شیرین دهن نامی جلی را میبرَد
بعد از محمد در اذان نام علی را میبرَد

در آسمان ماه است این و اندر زمین شاه است این
شهزاده ای با مکنت و با شوکت و جاه است این
بر خَلق عالم چون امامان هادی راه است این
شیخ و فقیه و عالم و هم آیت الله است این
با معجزات احمدی هر لحظه موسایی کند
با هر دم جانپرورش هر دم مسیحایی کند

طفل دبستان تو ای، شیر شکر آمیخته
صدها هزاران مجتهد هر عالم و فرهیخته
بر مقدم تو آسمان بی حد ستاره ریخته
بر بیت لیلا و حسین خورشید و مه آویخته
بار دگر در آسمانها و زمین غوغا شده
آمد علیِ اکبر و مولای ما بابا شده

آن سبزپوش هاشمی سربند زهرا بر جبین
آمد برون از خیمه گه رخصت گرفت از شاه دین
فرمود گامی در برم زن ای جوان نازنین
هو یا علی گو ای علی وانگه نشین بر صدر زین
باید تمام دشت با نام علی آذین شود
با یا علی گفتن دهان و کام تو شیرین شود

شهزاده ی فرخ لقا در صولت پیغمبری
خُودش به سر ، جوشن به تن در دست تیغ حیدری
با قامتی محشر علی، خواهد نماید، محشری
هنگامه ها بر پا کند در هیبت جنگاوری
در کف چو رقصد تیغ او مستی کند خیل ملَک
جبریل بانگ لافتی خواهد بخواند در فلک

یک لافتی الا علی لا سَیف الّایی دگر
باید بخواند جبرئیل در مدح مولایی دگر
کی مادر گیتی چو تو زاید دلارایی دگر
باید حسین دیگری آید و لیلایی دگر
وصف تو را در آسمان ها می نماید جبرئیل
جبرئیل هم در وصف تو بر وحی میبندد دخیل

کرب و بلا معراج خون شبه پیغمبر شده
یا مصطفی ساقی لب های علی اکبر شده
شه زاده اکبر حیدر و کرب و بلا خیبر شده
یا گوش خصم از نعره ی تکبیر اکبر کر شده
تنها نه عباس و حسین ابن علی پابست او
در کربلا حتی خدا نازد به ناز شست او

توصیف تو در شعر من شیرین تر از شهد عسل
چشمت رباعی ، قد قصیده ، نام زیبایت غزل
ابرو دو بیتی ، گیسویت والیل باشد در عمل
روی تو والشمس الضحی ،خاک تو کیوان و زُحَل
از پهلوانان جهان تو یک سر و گردن سری
شاگرد عباس علی آقا علیِ اکبری

جواد کریم زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا