علی زره که بپوشد همین که راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
همین که اسم علی آمده است در دل میدان
بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد
علی اکبر لیلاست یا جوانی حیدر؟
که از جمال و جلالش شکوه ماه بیفتد
جمال یوسف ما را هر آنکه دیده نوشته:
رواست یوسف کنعان به قعر چاه بیفتد
چه هیبتی! چه وقاری! که سوی این قد و قامت
هرآنکه خیره شود از سرش کلاه بیفتد
علی است, مثل علی می دهد پناه گدا را
اگر به خانه ی او راه بی پناه بیفتد
اگر موذن علی اکبر است, بَه چه نمازی
ازین اذان به سرم شور لا اله بیفتد
چه بهتر است که اول به شاهزاده بگویی
به هر دلیلی اگر کار تو به شاه بیفتد
به آسمان روی و کار آفتاب کنی, گر
فقط به سوی تو از سمت او نگاه بیفتد
جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد
دگر نمی شود اصلا پی گناه بیفتد
تمامشب سر راهش نشسته ام به امیدی
که راه شاهزاده براین عبد روسیاه بیفتد
داود رحیمی