شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

شنای این دل

ای آشنای این دل درد آشنای من
روز فراق تو شده شام عزای من

دارم‌دوباره‌ سر به‌هوای تو می‌شوم
حالا که‌نیست‌ هیچ‌دلی مبتلای من

چون‌گوشه‌گیر کرده مرا درد غُربتت
حرفی نمی‌زند کسی از اِنزوای من

یامرگ‌ یاوصال‌تو با خواست خودت
نزدیک می‌شود‌ به اجابت دعای من

یاایّها العزیز ؛ ذلیلانه آمدم
بلکه دوباره درگذری از خطای من

هرطور میل توست مرا از خودت بران
کاری نکرده ام که بمانی برای من

شاید گرفته آه تو دامان بنده را
وقتی‌ شدیدتر شده درد و بلای من

حتماً مُقصّرم که جوابم‌ نداده ای
یا آشنا نبوده به‌ گوشَت‌ صدای‌ من؟

((تنهادلم‌به‌گفتن‌”یابن‌الحسن”خوش‌است
از من مگیر دلخوشی‌ام را خُدای من))

محمد قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا