یک نظر کن به دل دربه در نوکرها
دست خود را بکش آقا به سر نوکرها
سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده
معصیتهای فراوان کمر نوکرها
پر زدیم و نرسیدیم به تو, افتادیم
مرهمی باش به هر زخم پر نوکرها
با وجودی که دلت خون شده از ما اما
در همه حال تو بودی سپر نوکرها
کاش در روضه ببینیم که هستی آقا
تو خریدار دو چشمان تر نوکرها
پیش تو هرکه زمین خورده ز جا برخیزد
لطف کن باز بیا دور و بر نوکرها
با دعای پدر و مادرمان اینجاییم
ای به قربان تو مادر پدر نوکرها
رخصتی باز بده تا که بیوفتد آقا
یک شبی صحن حسین جان گذر نوکرها
مادری خورد زمین صورت او زخمی شد
سوخت از روضه ی مادر جگر نوکرها
روح الله پیدایی