ای صاحِبُالکَرَم ! کَرمت را به رخ بکش
پیش کریمها تو کَمت را به رخ بکش
وقتی تمام خلق, به دنبال شادیاند
شور و نشاطِ بزم غمت را به رخ بکش
تا «یا حسین» میشنوم زنده میشوم
ای بهتر از مسیح, دَمت را به رخ بکش
نزدِ فرشتههای سبکبالِ عرش هم
پرهای تیغهی عَلَمت را به رخ بکش
بازارِ داغِ جاذبهها را کساد کن
ای صاحِبُالحَرَم ! حرمت را به رخ بکش
بین تمام گریهکنانِ عزای خود …
چشمانِ اُمت عَجمت را به رخ بکش
پروندهی گناهِ مرا دست خود بگیر
پیش نگاهِ من قلمت را به رخ بکش
از من قبول کن غزلی را که گفتهام
بعدش خُلوصِ مُحتشمت را به رخ بکش
رضا قاسمی