شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

جانم رضا

سراغ پرچمت را از شمیمِ باد می‌گیرم
نشانِ رود را از ماهی آزاد می‌گیرم

حرم یعنی شفا؛ یعنی همان هوی مسیحایی
که دارم دَم‌به‌دَم از دوری‌اش غمباد می‌گیرم

شفا یعنی نخِ پیراهنی که غرق یوسف بود
به این امّید، من هم بوسه از فولاد می‌گیرم

مرا گم کرد، چشمانی که محو صحن و گنبد شد
نشانی تو را از کورِ مادرزاد می‌گیرم

به غیر از دیدنت هر حاجتی آورده‌ام رد کن
پس از دیدار، هر چیزی که لطفت داد می‌گیرم

من از گرد ‌و غبارِ زیرِ جاروهای خُدّامت
پس از افتادگی؛ پرواز را هم یاد می‌گیرم

نشستن با کبوترهای دست‌آموزِ تو درس است
برای جَلد بودن رخصت از استاد می‌گیرم

غم تو گوهری نایاب، در دنیای شادی‌هاست
من این دَم را میان صحن گوهرشاد می‌گیرم

تمام صحن تو شعر است، از هر شعر گویاتر
نگاهش می‌کنم از شعرِ خود ایراد می‌گیرم

 رضا قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا