شعر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع)شعر محرم و صفر

کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود

کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود
طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود

هرچند که اجازه ی جنگاوری نداشت
آماده باش, منتظر یک اشاره بود


از اینکه رفته‌اند همه داشت می‌شکست
از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود

دستش به دست عمه و چشمش پی عمو
در جست و جوی یافتن راه چاره بود

چون دید شاه کشور جان‌ها چنین غریب
در حلقه محاصره ی صد سواره بود

خود را به آستانه ی جسم عمو رساند
جسمی که زخم‌هاش فزون از شماره بود

عباس‌وار دست به دستان تیغ داد
و یک سه‌شعبه در پی ذبحی دوباره بود

در قتلگاه ماند تنی که پس از قتال
تنها تن شبیه عمو پاره پاره بود

در خیمه‌ها اگر که نمی‌رفت شاهد
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود

شاعر:محمد بیابانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا