شعر شهادت اميرالمومنين (ع)
آه زینب
امشب همه بر سوزش تن گریه کردند
امشب همه با آه زینب گریه کردند
زینب تو باید زخم چون مادر ببینی
باچادر زهرا سر حیدر ببینی
ناله زند بابا مرو از خانه ما
ویران مکن با رفتنت کاشانه ما
اذنم دهی در ماتم تو ای عزیزم
خاک تمام کوفه را بر سر بریزم
بار دگر بر زخم ما مرحم نیامد
چون پهلوی مادر سر تو هم نیامد
اصلا بدم می آید از کوفه پدر جان
ای کاش دیگر بر نگردم دل پریشان
رسم است اینجا عشق را تنها گذارند
راحت به روی خون دلبر پا گذارند
در نیزه سازی جمله قهارند اینان
وقت غنیمت گرگ بازارند اینان
پرتاب سنگ کوفه مشهور است بابا
تیر سه شعبه با گلو جور است بابا
شاعر: ؟؟؟
سلام
فقط یه شب دیگه از شبای قدر مونده
خیلی قدر بدونیم?
دعایم کن