شبیه برگ درختان رو به پاییزى
بخند!گرچه تو با خنده هم غم انگیزى
که گفته از منِ دلخسته رو بپوشانى؟
از اینکه چهره نشانم دهى بپرهیزى
سکوت کرده اى اما پر از صدایى تو
نگاه هاى تو گوید ز غصه لبریزى
چقدر خیره به سقفى؟بس است جان على
چقدر گریه کنم تا دوباره برخیزى؟
حسن به گوشه اى آرام اشک میریزد
تو هم که بر سر سجاده اشک میریزى…
شده عذاب دلم گریه هاى پنهانت
بخند!گرچه تو با خنده هم غم انگیزى
آرمان صائمى