شعر شهادت امام سجاد (ع)

ضجه میزنی

هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجهمیزنی

همراه اشک و سوزجگر ضجه میزنی

سجاد خانواده ایو وقت نافله

بر آخرین نمازپدر ضجه میزنی

از داغ آن سفر کهتورا پیر کرده است

وقتی که میروی بهسفر ضجه میزنی

حق داری ای امامجوانم به دیدن

شمشیر و تیغ وتیرو تبر ضجه میزنی

بر پاره پارهپیکر پیغمبر حسین

بر گریه پای نعشپسر ضجه میزنی

گاهی به سوی مشکو علم خیره میشوی

با یاد زخم هایقمر ضجه میزنی

وقتی که میرسی بهکنار شریعه ای

بر سر عبا و دستبه کمر ضجه میزنی

بادیدن سوارهنظام های لشگری

با دیدن عمود وسپر ضجه میزنی

لالاییِ …ربابهامانت بریده است

با یاد حلق و تیرسه پر ضجه میزنی

وقتغروب…” , “عمه…” , “علیکن بالفرار…”

با”آتش” و “خیام” و “خطر” ضجه میزنی

در کربلا چه دیدهای آخر که روضه خوان

تا میرسد به”سینه” و “سر” ضجه میزنی

اینطور که پیشمیروی از دست میروی

آقای من بس استچقدر ضجه میزنی ؟؟

علیرضا خاکساری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۷ دیدگاه ها

  1. بسم الله الرّحمن الرّحیم
    المستغاث بک یا صاحب الزمان علیه السّلام

    آجرک الله یا صاحب الزمان علیه السّلام

    سلام علیکم و رحمه الله

    ایام سوگواری سید شهدا حسین بن علی علیه السّلام را خدمت شما تسلیت عرض می نمایم.

    از اینکه به وبلاگ راه وصال سر زدید تشکر می کنم.

    التماس دعای فراوان

    یا علی علیه السّلام

  2. سلام.شرمنده کوتاه مینویسم.وب قبلی حذف میشه و این وب جدید هست….لینک نفرمایید تا زمانی که اطلاع ندادم.منم چون وقت نیست نمیتونم لینک کنم.بنابراین زحمت بکشید بیایید تا لینکتون کنم.متشکر.یازهراس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا