شعر اربعین
شبیـه جـام , که دنـبال باده آمــده است
شبیـه جـام , که دنـبال باده آمــده است
بـرای رفعِ عـطــش دل به جـاده آمده است
دلی که اهــل نـظـر می شوند تسـلیمش
اراده کـرده ای و بـی اراده آمـده اسـت
به هر طریق که می شد گذشته از همه چیز
در این طریق اگر صاف و ساده آمده است
به سمت طور قدم می زنــم شبیهِ کـلیــم
بگو به کفش , که بی استفاده آمده است
شــریک ذرّه ای از دردِ خانواده ی توست
کسی که در پی او خــانواده آمـده است
بزرگ زاده ی عالم , ببین ز سمت نجف
هزار طایـفه چــون بنده زاده آمده است
به عشق ساقیِ بی دستِ کربلات , ای شاه
چه قدر مستِ دل از دست داده آمده است !
به جــای طفلک جا مانده در خرابه ی شام
چه قــدر “بچّه سه ساله” پیاده آمده است !
محمّد قاسمی