شعر اربعینشعر محرم و صفرشعر مصائب اسارت شام
به زخمهای تنت چون اشاره می کردم
به زخمهای تنت چون اشاره می کردم
به دامن از مژه جاری ستاره می کردم
برای رفتنِ تا کوفه , داشتم تردید
به مصحف بدنت استخاره می کردم
زسیل گریه لرزان خویش در کوفه
خراب پایه دارالاماره می کردم
کبوتران حریم تو را به هر منزل
به قصد منزل دیگر شماره می کردم
شبی که یک تن از آنان میان ره گم شد
به سینه پیرهن صبر , پاره می کردم
به طشت زر به لبت چوب خیزران می زد
یزید و , من به تحیر نظاره می کردم
به سینه چنگ زنان خیره می شدم به رباب
چو یاد تشنگی شیرخواره می کردم
به قطره قطره اشکم ازین سفر (تائب)
هماره آب ,دل سنگ خاره می کردم
شاعر: تائب