حق داشت کعبه سینه ی خود را دوتا کند
چون راز را شنید و نشد برملا کند
کو آن کسی که نان علی را نخورده است
کو آن کسی که حق نمک را ادا کند
در منتهی الیه جهان ایستاده است
جایی که هیچ کس نشده ادعا کند
می رفت روی شانه ی احمد به قصد خویش
می رفت تا مصافحه ای با خدا کند
دارد خدا به احمد مختار نسبتی
خود را اجازه داده برادر صدا کند
توحید هم از اوست به والله کافر است
هر کس که از اذان خود او را جدا کند
از تن بریده باد شبیه ابولهب
دستی که دست های علی را رها کند
حسین واعظی