شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

جمال حضرت حق

به آسمان بنگر آفتاب معلوم است
جمال حضرت حق بی نقاب معلوم است

بپرس حضرت پروردگار , حیدر کیست
نپرس … بین سوالت جواب معلوم است

ز خاک آمده ای و به خاک خواهی رفت
ببین که سلطنت بوتراب معلوم است

قسم به نسخه ی خطی مرتضی قرآن
فقط میان کتاب آن جناب معلوم است

به زیر با برسی نقطه ای نمیبینی
به غیر او که به گِردش کتاب معلوم است

به حب و بغض علی بر تراز , تکلیف
ثواب خوبی و رنج عذاب معلوم است

نبی است شهر علوم و علیست دروازه
به شهر علم قدم نه که باب معلوم است

به دشت عشق فتد آب در پی تشنه
تو تشنه باشی اگر کار آب معلوم است

چنان کنار ضریحش ز ذوق کف کردم
که در میان دهانم حباب معلوم است

میان حرب اگر حیدر است مرد نبرد
حدیث رستم و افراسیاب معلوم است

به عمر عبدود او گفت که برو ای طفل
میان دیده ی تو اضطراب معلوم است

 
 جعفر ابوالفتحی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا