شعر مصائب اسارت شام
من داغدارم
شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید
خارجی نه! زاده ی پیغمبرم باور کنید
کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست
نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید
با چه جرمی عمه ام را پیش چشمم می زنید؟
نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید
گشته جای شیر جاری اشک از چشم رباب
جای خنده، گریه با آن مهربان مادر کنید
میهمانم، زاده ی پیغمبرم، آیا رواست
جای عطر گل، نثارم خاک و خاکستر کنید؟
این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی
از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید
کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست
تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید
زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز
شادمانی پای اشک عمه ام کمتر کنید
فاطمه با ماست ای نامردﹾ مردم! کِی رواست
رقص پای گریه ی صدیقه ی اطهر کنید؟
شیعیان با شعر “میثم” در غم ما اهل بیت
دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید
غلامرضا سازگار