شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

خط به خط مدح علی

سخن از روز نخست است… وَ قبل از اول
از همان روز که فرمود:(على=خیرالعمل)

همه جا خواند محمد، که على ، جان من است
خط به خط مدح علی ، عزت قرآن من است

اصل این است ، علی ، محور اسلام خداست
چه بخواهید و نخواهید «علی» نام خداست

هرکه تسلیم علی بود ، مسلمان نبی است
ورنه در سلسله‌ی ظلمت جهل عربی است

روی منبر به همه گفت ، که (لن یفترقا)..!
بعد من …،(آیه‌ی قرآن و….فقط این آقا..!)

پس چه شد ، قوم به تفریق علی ، جمع شدند..!؟
شب پران در پی خاموشی این شمع شدند..!؟

فتنه کردند که « لن یفترقا » ، بی معناست
ریشه‌ی «وحدت اسلام» به ریش زعماست

اصل این است که اسلامِ «مغایر» ، نجس است
بی علی ، مسجد و محراب و منابر ، نجس است

«وحدت» این است «فقط» ، ناد علی.. ٬ یاد علی..
پس از آن چشم بدوزیم ، به اولاد علی

وحدت این است که هم لشکرمولا بشویم
ریزه خوار نمک سفره زهرا بشویم

وحدت این نیست که با قصد رضای اعدا
بزنی طعنه به رفتار محب زهرا (س)

یادمان رفت که قرآن نبی معیار است.!؟
که محمد « و اشدّاءُ علی الکفار» است..!؟

گر دفاع از علی و حق علی ، تفرقه بود
«الغدیر» از چه به احقاق علی ، شعر سرود..!؟

کتب اصلی شیعه ، پرِ طعن خلفاست
ما اگر دور از این «اصل» بمانیم ، جفاست

ما نگفتیم که سر از تنشان بر دارید
چادر از دخترکان و زنشان بردارید

ما نگفتیم که جنگی به میان سر بزند
رخت آرامش اسلام ، ز تن پر بزند

تا طلوع پسر فاطمه ، ما ، در صبریم
گرچه رودیم ، خروشیم ، ولی در ابریم

ما فقط روضه چشیدیم و ، نوشتیم “چرا”…!؟
ما فقط آه چکیدیم و نوشتیم ، “چرا”…!؟

ما نوشتیم ٬ “چرا ” جام نبی پُر شده بود؟
و “چرا ” مزد نفسهاش (لیهجر) شده بود..!؟

ما نوشتیم “چرا ” دست خدا بسته شده‌..!؟
و “چرا ” امت بی مایه ..!! از او خسته شده ..!؟

ما نوشتیم “چرا ” ، مادر ما را زده‌اند.!؟
سر سردار جهان را ، سر سودا ، زده‌اند.!؟

ما نوشتیم که بر فاطمه ، شلاق زدند..!؟
بعد هجر پدرش ، برجگرش داغ زدند..!؟

و “چرا ” قوم ، عزیز دگرش را کشتند
پشت در ، ماند و «خودش را» ، «پسرش را» کشتند

ما نوشتیم “چرا ” مقبره‌ای نیست از او..!؟
تو که دم میزنی از وحدتشان ، باز بگو..!!!!

واقعا این‌که نوشتیم «”چرا ” » !؟ ، تفرقه بود!؟
همه از دین‌که نوشتیم … ، چرا تفرقه بود .!؟

اگر این دشمنیِ دشمن زهرا ، کفر است…!
همه‌ی دین و خداوند شما را کفر است…!

وحدت این نیست که یک سوم نسل طاها
بشود کشته و ، گویید فقط .. «واویلا…»!!

عوض اینکه جوابی بدهید ، انگ زدید
به سرِ نیزه ، نشاندید و به ما سنگ زدید

یادم آمد که علی را به همین «انگ» زدند
«سامری»وار ، «خرِ» جامعه را رنگ زدند

نامه دادند ٬ علی ! تفرقه آمیز شدی..!؟
امت واحده را ..!!! «فتنه» برانگیز شدی..!؟

به گمان، شیر خدا ، خام شود ، رام شود..!
نکند ، «تفرقه»ی «وحدت اسلام»!!! شود

در مرام علی ، «اسلام خلیفه» ، نجس است
هرکه شد «متحد» و «رام» خلیفه ، نجس است

وحدت این است که همراه ولایت باشی
شیعه‌ی سوخته در هرم برائت باشی

مصلحت بینی‌تان ، ربط ندارد به علی
آه از غربت و‌ مظلومیت قلب علی

عاقبت در دل محراب ، ولی را کشتند
به همین انگ ، «حسین بن علی» را کشتند

تفرقه نیست اگر ، حق علی را خواهیم
تفرقه نیست که با جاده‌ی او ‌ هم‌راهیم

نکند شقشقیه از نظرت جا مانده
که علی مثل همیشه تک و تنها مانده

نشود ساده ببینید ، که سرّی ، پشت است
تفرقه ، ذات سقیفه است ، که «محسن» کشته‌ست

نفس آل سعود، آل خلیفه ، نجس است…
هرکه رفته‌ست به دنبال سقیفه ، نجس است

شیعه..! هشدار ،که «درسفسطه بازی» بشوی
به دو تا منطق بی قاعده ؛ راضی بشوی

روضه‌ی حضرت زهرای شما تفرقه نیست
و تولا و تبرای شما تفرقه نیست …

 یاسر حوتی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا