یا اله العالمین
ناله در ناله صدایت می کنم یارب ببخش
آخرش خود را گدایت می کنم یارب ببخش
گرچه هرجایی شدم امّا به حقّ ِ فاطمه
سینه ام را مبتلایت می کنم یارب ببخش
بال و پر سوزنده ام،گر بال و پر اهدا کنی
خویش را وقفِ هوایت میکنم یارب ببخش
من مریدِ حیدرم امداد کن.. جانِ علی..
نوکری بر مرتضایت می کنم یارب ببخش
“بخشش اصلاً از بزرگان است تا کی انتظار “
“گونه هایم جنسِ باران است تا کی انتظار “
دوست داری تا ببینی تا سرشکسته می شوم؟
می پسندی تا ببینی زار و خسته می شوم؟
دستِ من محکم بگیر ای صاحبِ هر آبرو
گر نگیری از صراطِ تو گسسته می شوم
دوست دارم مختصر پرواز را در کوی تو
گر نگاهت را بگیری بابِ بسته می شوم
نیست دیگر قوّتی در زانوانم ای خدا..
کم کمک دارم منم از پا نشسته می شوم
“بارِ عامی ده ،منم دعوت کن آنجا یا کریم”
“مانده ام تنهای تنها..بیکس و تنها کریم”
این که می بینی فتاده از نَفَس عبدِ شماست
بنده ای گردنکش و اصلاً سراسر ادّعاست
اینکه می بینی ندارد ذرّه ای تاب وقرار!!
در حقیقت غافل است و غصّه اش بی انتهاست
این که می بینی نهاده سر به خاکِ بیکسی
دامنش آلوده ی جرم و خطا و ابتلاست
اینکه می بینی ز درهای دگر شد ناامید
عبد شرمنده ست و کارو بارِ او پر از ریاست
“یا اله العالمین رحمی کن از بهرِ خودت”
“حالِ زارم را ببین رحمی کن از بهرِ خودت”
محسن راحت