شعر وفات حضرت خديجه (س)

مادر

رودی که خود را فداکرد درراه دریا خدیجه ست
مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست

هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند
از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست

گر تو اباالمومنینی او مادر مومنین است
پس یا مُحمّد یقیناً کفو تو تنها خدیجه ست

هر نعمتی‌در بهشت‌است‌جزوثمرهای‌طوبی‌ست
زهراکه‌شأنش‌اَجلّ‌است‌دراصل‌طوبی‌خدیجه ست

حوّا و هاجر گواهند از هر لحاظی بسنجیم
خاتون‌محشر‌که‌زهراست‌خاتون‌دنیا‌خدیجه ست

او ریشه ی لیله القدر او برتر از اَلفِ شَهر است
در آن مقامی که اُمِّ اُمِّ أبیها خدیجه ست

در عشق نسبت به مولا میزان اگر بوده زهرا
در وادی حب احمد معیار و مبنا خدیجه ست

آن زن که مال حلالش مانند شمشیر حیدر
عمری نگه داشته ست دین را سر پا خدیجه ست

وقتی که در حقِّ حیدر او مادری کرده باشد
یعنی‌حقیقت‌همین‌است‌یعنی‌که‌حق‌با‌خدیجه‌ست

در شهر مکه یتیمی غمگین بی مادری نیست
تاریخ وقتی نوشته اُمّ الیتامی خدیجه ست

در روزمحشر که مردم راه گریزی ندارند
تا دست مارا بگیرند فریاد ما یا خدیجه ست

برعکس نام حمیرا که شد سزاوار آتش
اسمی‌که‌با نور حک‌شددرعرش‌اعلاخدیجه ست

ای عایشه ای خبیثه آتش بگیر از حسادت
ورد زبان پیمبر هر وقت و هرجا خدیجه ست

تبیلغ های سقیفه شکر خدا بی نتیجه ست
تا دین ما حُبّ‌ِزهراست‌دلهای‌ماباخدیجه ست

محمد قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا