شعر شهادت حضرت زهرا (س)

زهرای من

هم تو میدونی و هم من فاطمه
من و تو با هم نباشیم میمیریم
تو که چیزی کم نذاشتی واسه من
یه کم دیگه بمون با هم میریم

چجوری جواب باباتو بدم
گفته بودم که ازم جدا نشو
دارم از خجالت آب میشم ببین
به تو گفتم سپر بلا نشو

با یه چشم سخته نگاهم بکنی
یه کمی بخوابی رو به را میشی
خودتو خسته نکن جون علی
دو سه روز دیگه ایشالا پا میشی

دست و پام داره میلرزه فاطمه
نکنه بِری و تنها بمونم
ای خدا مرگ علی رو برسون
نمیخوام بدونه زهرا بمونم

تو تموم هستی و زندگیمی
تو بری شادی میره و غم میاد
لعنت خدا به مسمار و به در
دیگه از هرچی دَرِ بدم میاد

فدای سرت زمین خوردن من
تو بمونی من دوباره پا میشم
من که یادم نمیره پشت درو
تو نرو این دفه من فدا میشم

من که یادم نمیره پشت درو
چه جوری افتاده بودن به جونت
بخدا که هنوزم تو گوشمه
صدای شکستن استخونت

 رسول عسگری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا