شعر وروديه كربلا
إنّا إلیه راجعون
ذکر لبت در هر قدم؛ «إنّا إلیه راجعون»
ورد زبانت دم به دم «إنّا إلیه راجعون»
از کوفیانِ کینه ای بسیار داری خاطره
از فتنۂ اهل ستم، «إنّا إلیه راجعون»
غم در دلت افتاد تا گفتند اینجا کربلاست
شد خیمه برپا با علَم، «إنّا إلیه راجعون»
دلواپسی و بغض زینب(س) آتشت میزد ولی
گفتی که ای اهل حرم، «إنّا إلیه راجعون»…
دارد قرائت میکند مادام دشت نینوا
این آیه را با آه و غم، «إنّا إلیه راجعون»
آماده شد محض نجاتِ خلق؛ کشتیِ نجات
تا خواندی از لطف و کرَم، «إنّا إلیه راجعون»
در زیر نور ماه مُشتی خاک را برداشتی
گفتی خدایا آمدم! «إنّا إلیه راجعون»!
مرضیه عاطفی