شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

یا علی مدد

به قصد میکده رفتم به ره ، ادب مددی
منی که خانه نشینم به روز ، شب مددی

خمار و خسته و خاموش و خواب آلوده …
کسل شدم ز دهن دره یا طرب مددی

وصال دست دهد پیرهن کنم پاره
به وضع لحظه ی (هذا جنون) عجب مددی

تن از حرارت معشوق گُر گرفت و عرق _
نموده روی جبینم سَماع ، تب مددی

ز دست رفت چنین دست و ، پا ز پا افتاد
تویی که چشم امیدم شدی ، تو لب… مددی

عجم به دولت شیر ژیان کیانش قرص
رسان ز باختران ای شه عرب مددی

دم از محرم و بازدم ز شعبان است
به ساختار دم و بازدم رجب مددی

دهن گَس ست و لبم ترش و شور و کامم تلخ
به بوسه ای بده امداد ، زین سبب مددی

خیال میکنم امشب به خانه ام نرسم !
به راه رفتن مستان ، وجب وجب مددی

علیرضا وفایی خیال

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا