شعر عيد غدير خم
لااله الا هو
مست انگور مضجعت بودم هان! ضریح تو هم سبوی تو بود
نجف و کوفه و مزار شریف بودهام هر کجا که بوی تو بود
در نبردت که بر نماز شدی فارغ از تیر جانگداز شدی
تو نشستی برابر قبله یا خدا بود روبروی تو بود
با تو او بوده است و با او تو یا تو او بوده ای و یا او تو
گفتهای لااله الا هو یا تو منظور تو ز هوی تو بود
میثمت را بگو که ما رطبیم صورتت را بشوی تشنه لبیم
تازه فهمیدهام که باران هم آب ته ماندهی وضوی تو بود
فعل و حرفت برای ما دین است عرش اعلی برات پایین است
اصل معراج قصهاش این است مصطفی گرم جستجوی تو بود
رمضان را اگر چه پر دردیم آسمان را پی تو میگردیم
آخرش آنچه را رصد کردیم ماه خواندیم گرچه موی تو بود
دل به نهجالبلاغه احیا شد صفحهی شقشقیه تا وا شد
آمد و زخم بر جگرها شد استخوانی که در گلوی تو بود
سید محمد حسین حسینی