شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

امام رئوف

تهی رسید از این جام و لب به لب برگشت
رئوف خواست بدهکار با طلب برگشت

برای عرض ارادت چو نوکری خورشید
چقدر صبح به سوی تو رفت و شب برگشت

چقدر از حرمت لات چاله‌ی میدان
به شهر خویش که برگشت با ادب برگشت

دلم شبیه به یک هسته پرت شد سویت
به یک نگاه تو نخلی پر از رطب برگشت

پس از ادای رضا مست شد تمام تنم
همین که خواندمش و لب به روی لب برگشت

همین کمال رئوفی‌ست اینکه در حرمش
هنوز گریه نکرده به من طرب برگشت

دلیل گنبد او هست پس نگو امشب
به سمت طوس چرا قبله بی سبب برگشت

نماز واجب اگر بود پس چرا قبله
برای خاطر یک امر مستحب برگشت

جلوتر از همه‌ی دیگران بهشتی شد
کسی که از حرم تو عقب عقب برگشت

 مهدی رحیمی زمستان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا