شعر شهادت امام كاظم (ع)

یا موسی ابن جعفر(ع)

برای رزق می آید کنارت صبحگاهان هم
به شوقِ رحمت تو دست بالا برده باران هم

تویی آئینه ایی که قبله در چشمت نمایان است
به روی تو علی و فاطمه پیداست ، یزدان هم

الا یاایها الساقی ، به دور سفرهٔ جودت
نه تنها مشهد و شیراز و قم هستند ، ایران هم

تو را ظرفی ست بی پایان که نامحدودِ از حلم است
ندارد وسعت صبرِ تو را ملک سلیمان هم

تو را محصور کردند و نمی دیدند بی دینان
برای ذکر تسیبحِ تو معراج است زندان هم

اگر چه ابرهای ظلم و کینه دوره ات کردند
به نورت غبطه ها خورده ست خورشیدِ درخشان هم

فقط شیطان ، کنارت بهره از نورت نمی گیرد
وگرنه سجده خواهد کرد همراهِ تو عصیان هم

مگر بی رخصت تو تازیانه می خورد بر تن؟
یقین رفته ست با اذن تو از بین تنت جان هم

 حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا