مولای من
سنگ در دستان تو لعل بدخشان میشود
گل به سرمای زمستان گرده افشان میشود
ماه اگرجمعه شبی چشمش به تو روشن شود
دیدهاش نورانی از شمس درخشان میشود
ماه را تبدیل به خورشید کن یبن الحسن
چون ستاره با نگاهت ماه تابان میشود
گر قدم رنجه نمایی زیر خاک مقدمت
سنگ هم گُل می کند گلشن فراواران میشود
این غلط باشدکه با یک گل نمی آید بهار
گر تو آن یک شاخه گل باشی که میزان میشود
بی تعارف یوسف زهرا دگر کم نازکن
گربیایی با تو یک عالم گلستان میشود
نَیِّر تابنده هرآن پرُتو افشان گرشوی
ریگ سوزان بیابانها دُر افشان میشود
کیمیاگرهای دیگر پیش تو خُنیاگرند
وه که مشکلهای ما دست تو آسان میشود
کیمیاگر در حقیقت نرگس چشم شماست
مور چون با یک نگاه تو سلیمان میشود
کوردل بودم ولی دلداده دیدم با دمت
کور مادرزاد هم بینای دوران میشود
گرکنی یک آن نظر کافر که باشد پیشکش
گبر و بودا و یهودی هم مسلمان میشود
ساسان آقایی