شعر وروديه محرم
دردیست درد عشق
دردیست درد عشق که درمان پذیر نیست
بیچاره آنکسی که به دامش اسیر نیست
ما را هرآنکه با تو نمود آشنا دگر
در دوستی و معرفت او را نظیر نیست
هر کس جوانی خود را پای تو گذاشت
مویش سفید هم بشود باز پیر نیست
بی چیز آنکسی است که عاشق نشد تو را
ورنه غلام کوی کریمان فقیر نیست
آن دل که نیست حب تو در آن محقر است
اما دلی که شد حرم تو حقیر نیست
جز بوریا نبود برایت کفن ولی
یک تن نگفت لایق این تن حصیر نیست
بهمن ترکمانی