شعر روضه حضرت زهرا(س)
ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد
بین گذر با دیده های تر زمین خورد
زهرا و حیدر آینه بودند, هم را
زهرا زمین که خورد, پس حیدر زمین خورد
در سر وقار مرتضی را با خودش داشت
بدشد, میان جمعیت با سر زمین خورد
اهل زنا که صحبت از دینِ خدا کرد
هم حرمت محراب, هم منبر زمین خورد
میگفت اگر صدیقه ای, شاهد بیاور
چه طعنه ها از مردم این سرزمین خورد
حوریه ای که با تلنگر لطمه می دید
با پا لگد که خورد محکمتر زمین خورد
هرجا پیمبر بوسه اش میزد کبود است
یعنی سفارش های پیغمبر زمین خورد
طفلی حسن در کوچه خیلی دست و پا زد
تا پا شود مادر, ولی آخر زمین خورد
این رفتن و این آمدن, چه دردسر داشت!
یک گوش سنگین شد, دوتا گوهر زمین خورد
خیلی دلش میخواست که زینب نفهمد
اما, نرسیده به پشت در زمین خورد
یک روز زیر دست و پا مادر زمین خورد
یک روز زیر دست و پا دختر زمین خورد
زهرا زمین که خورد, بامعجر زمین خورد
زینب ولی, صدبار بی معجر زمین خورد
شاعر؟؟؟؟