شعر شهادت حضرت رقيه (س)

زهرای بی قباله

کوچکترین نبود ولی چند ساله بود

خونین ترین نبود ولی داغ لاله بود

 

هر کس که دید چهره او را قبول کرد

زهراترین کبود رخ بی قباله بود

 

صد بغض در گلوی خرابه شکفته شد

هر گوشه خرابه خودش باغ ناله بود

 

سرمست می شد از طبق و نعره می کشید

انگار سر نبود به دستش, پیاله بود

 

از دامنش بجای کفن استفاده شد

این سهم پاره پاره عمر سه ساله بود

 

از روز دفن گشتن خود احتیاط کرد

آری فقیه بود ولی بی رساله بود

رضا جعفری

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا