شعر شهادت حضرت رقيه (س)

بابا رو بغل بگير

بابا رو بغل بگير

بيا از جام لبم عسل بگير
خاك رو موهامو لااقل بگير
سرمو نذار بمونه رو زمين
بشين اينجا بابا رو بغل بگير

ميديدم گوشواره تو به زور گرفت
يا النگو هاتو با غرور گرفت
بغلم كردي ولي منو ببخش
دامن تو هم بوي تنور گرفت

كاش ميشد رو دامنت خونه كنم
اشكاتو پاك از روي گونه كنم
سرم اينجاس و تنم تو قتلگاه
نميتونم موهاتو شونه كنم

كي دله ناز تو غم داده بگو
چرا اشكاي تو افتاده بگو
بيا دوتّايي بريم تو كوچه ها
كي تو رو بازي نميداده بگو

زير پا رفتي و پرپرم شدي
حلالم كن اگه دخترم شدي
چقده تو كوچه ها تو رو زدن
كه حالا شبيه مادرم شدي

بهترين شبه من امشبه منه
دختر منه يا زينبه منه
مگه به لب تو خيزران زدن
پس چرا لبت مثه لبه منه

یاسن قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا