بابای من

کلام الله هستی که خدا کرده است منقوشت
پدر! از غصه جبرائیل گردیده سیه‌پوشت

تو وجه الله هستی نقش رویت تا ابد باقی است
کجا دستی تواند که کُند با تیغ مخدوشت؟

جانم رقیه (س)

کلام الله هستی که خدا کرده است منقوشت
پدر! از غصه جبرائیل گردیده سیه‌پوشت

تو وجه الله هستی نقش رویت تا ابد باقی است
کجا دستی تواند که کُند با تیغ مخدوشت؟

عزیزم حسین(ع)

رفاقت من و تو بوده از الست حسین
خدا بخواهد اگر تا همیشه هست حسین

خودت بیا و دوباره بگیر دستم را
اگر که رشته پیوندمان گسست حسین

یا رب

یا رب اگرچه قهر تو باشد سزای ما
پاسخ بده دوباره به یا ربنای ما

تنبیه کن که گریه ما را در آوری
جوری بزن بلند شود ناله های ما

بیا ببخش مرا

دوباره با غم و اندوه و آه برگشتم
ببخش باز مرا با گناه برگشتم

قبول کن پدرانه مرا در آغوشت
که مانده از همه جا بی‌پناه برگشتم

مادری کردی

خانه دارد همچنان حال و هوای فاطمه
دارد از محراب می‌آید صدای فاطمه

بودنت قلب علی را ذره‌ای آرام کرد
همدم حیدر شدی بعد از عزای فاطمه

مظهر کرامت

اگر برای نوکری تو جَنَم نداشتیم
به فکر ما همیشه بوده‌ای و غم نداشتیم

هزار سال قبل خلقت تمام کائنات
وجود داشتی و ما بجز عدم نداشتیم

هو الكريم

پای فقیران می‌رود سوی کریمان
تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان
هرکس گداتر شد مقرب‌تر شد اینجا
هستیم ما زانو به زانوی کریمان

دو عالیجناب

نشسته‌اند دو عالیجناب در خیمه

دو هم مسیر دو تا هم رکاب در خیمه

بجز حسین که در خیمه دید زینب را

ندیده چشم کسی آفتاب در خیمه

نگرونم

نگرونم به جون خودت قسم
چه کنم؟ خیلی برات دلواپسم
وقتی گفتی کربلا، دلم گرفت
جوری که بالا نمیاد نفسم

یا خدیجه الکبری

مرغ دلم جلد آسمان خدیجه است
دست دخیلم بر آستان خدیجه است

لطف رسول خداست شامل حالش
هرکه از اقوام و دوستان خدیجه است

یا فاطمه الزهرا(س)

ای به قربان دل از غصه‌ها آکنده‌ات
چند وقتی هست دلتنگم برای خنده‌ات

مطمئناً فاطمه شأنت اگر مخفی نبود
هر کسی یک جلوه میدید از تو می‌شد بنده‌ات

دکمه بازگشت به بالا