دارم به دست لیلی چشم رجا دوباره
تا آسمان رسیده دست دعا دوباره
با اشک توبه کردم این کوزه را شکستم
آغوش باز کردی گفتی بیا دوباره
تیغ دوابروی تو رونق بازار شد
مشتری چشم تو واله وبیمار شد
عطر تنت مانده در خاطره هر نسیم
زلف پریشان تو زینت گلزار شد
ای کاش من را خاک پای خود بدانی
منت گذاری روی چشمانم بمانی
رکن طلوعت خانه پروردگار است
ای صاحب اعجازهای جاودانی