علی مظلوم

من نامه‌ام را با تو و قلبم نوشتم
هرچند از این حرفایم کم نوشتم

دیشب برایت غصه خوردم گریه کردم
امشب برای زخم تو مرهم نوشتم

کوله بارم‌ معصیت

آمدم تا از تمامم پرده بردارم خدا
کوله بارم‌ معصیت… یعنی گرفتارم خدا
عطر یادت گم شده در صحن کردارم خدا
بازهم این بنده‌ی بد….باز سربارم خدا
با تمام روسیاهی دوستت دارم خدا

چشم به راه تو

جمعه ها خسته و دلگیرتر از هربارم
جمعه ها چشم به راه تو فقط میدوزم
بغض در راه گلو مانده ولی میشکند
مثل یک شمع در این ظلمت شب میسوزم

یابن الحسن(عج)

دستی بکش به روی سرم دل پرم ببین
از این زمانه از همه دل می برم ببین
حتی من از خودم چقدر دلخورم ببین
آقا منی که نان تو را میخورم ببین

السلام ای مقتدا

السلام ای مقتدا و رازق باران ما

السلام ای زینت تقوا در ایمان ما

نذرتان میکرد مادر باز میشد هر گره

از شما بوده است رزق سفره ی الآن ما

دلم گرفته

میدونی دلم گرفته فاطمه
میدونی خزون شده بهار من
بغض کوچه توی سینه ی توإ
درد سیلی روی قلب زار من

شعر روضه حضرت زهرا س

دیگر بس است گریه و زاری سخن بگو
از کوچه و غریبی و اشک حسن بگو
نا محرمم به تو که ز من رو گرفته ای؟
بغضم شکست فاطمه حرفی بزن بگو

گل باغ حسنی

مطلع شعر به یکباره طرب پوشم کرد
طبع شعر از کرمت باز قدح نوشم کرد
قافیه از قدمت غرق در آغوشم کرد
ماهوالعشق که دیوانه و مدهوشم کرد؟

زندگیم نذر روضه ات

تمام زندگیم نذر روضه ات باشد

خدا کند که دلم پیرو غمت باشد

چه کرده با دل من عطرسیب کرببلا

توان زانوی من رقص پرچمت باشد

از نو بسازنوکرتان را

دستی بکش به روی سرم دل پرم ببین
از این زمانه از همه دل می برم ببین
حتی من از خودم چقدر دلخورم ببین
آقا منی که نان تو را میخورم ببین

کنج غربت بودی

ظلم از نفس حق تو مدهوش نشد
این شدت غربتت فراموش نشد
حرف دل و ایمان تو هم گوش نشد
تبعید شدی نور تو خاموش نشد

ما گداییم

ما گداییم به عشق کرمت می آییم
همه با بیرق عشق و علمت می آییم
هر قدم ما به هوای قدمت می آییم
کوله بر دوش به سمت حرمت می آییم

دکمه بازگشت به بالا