شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا س

دیگر بس است گریه و زاری سخن بگو
از کوچه و غریبی و اشک حسن بگو
نا محرمم به تو که ز من رو گرفته ای؟
بغضم شکست فاطمه حرفی بزن بگو


نه سال مرد تو بودم من نبوده ام؟
حالا بیا و درد دلت را به من بگو
بغضی عجیب داری و حرفی نمیزنی
خسته شدی ز من؟نه پس دل نکن بگو
پشتم شکست فاطمه جانم در این سه ماه
از درد استخوان و ز دردهای تن بگو
لکنت زبان گرفته حسن گریه میکند
بی من میان کوچه…حرفی نزن نگو
طاقت ندارم ای همه ی طاقت علی
حالا به خاطرم سخن دل شکن نگو  
بین بگو مگوها جان داد حیدرت
امشب بیا به خاطر من از کفن نگو

 حسین خیریان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا