بقیع

باز هم روسپید شیطان شد
حضرت فاطمه پریشان شد

سیلی دومی به بار نشست
دست سنگین نتیجه اش آن شد

كوفه من رفتم

می چکد خون دلم از ساغری که سوخته
میلِ به پرواز دارم با پری که سوخته

اشتیاق وصل دارم آه آه دوری ام
هی زبانه می کشد از حنجری که سوخته

بوی بهشت آمد

عشاق نوع مردنشان جوردیگری است
برعشق دل سپردنشان جوردیگری است

بعداز ممات جانب معشوق می روند
یعنی بهشت بردنشان جور دیگری است

گریه روضه ها

چهارپاره سُرا سلام علیک
گریه روضه ها سلام علیک
یارشیرخدا سلام علیک
سفره هل اتی سلام علیک

سپاه علی

اگر چه سنخیتی بین نور و ظلمت نیست
هر آنکه آمده اینجا بدون حکمت نیست

حریم فاطمه تنها برای محرم هاست
قسیم گر ندهد اذن گریه… قسمت نیست

فریاد وا حسین

در خیمه ها صدای خدایا بلند شد

زینب برای پرسش آیا؛ بلند شد

فریاد وا حسین؛ ز اعماق سینه اش

تا گشت با خبر ز قضایا بلند شد

قلبی شکسته

غربت نشینیم و هوای آشنا داریم

قلبی شکسته… اشک هایی بی ریا داریم

زهرای مرضیه به ما قطعاً نظر دارد

وقتی که از داغ حسین او عزاداریم

سیر مسیر عشق

سیر مسیر عشق شور و حال می خواهد
معشوق حتما عاشق فعال می خواهد

عشق زبانی حاصلش اصلاتقرب نیست
حاجی شدن زنجیره اعمال می خواهد

سیر مسیر عشق

سیر مسیر عشق شور و حال می خواهد
معشوق حتما عاشق فعال می خواهد

عشق زبانی حاصلش اصلاتقرب نیست
حاجی شدن زنجیره اعمال می خواهد

یا مسلم ابن عقیل

یقینا آنچنانکه زخم دارد التهاب از پی
دم آخر رسید و می رسد روز حساب از پی

به زیر تیغ می خندم ولیکن گریه بارانم
که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی

در مقام رضا

از صبح تا نماز عشا ایستاده ام
در انتظار. لفظ بیا ایستاده ام
در صحن آینه همه جا ایستاده ام
وقتی که در حریم شما ایستاده ام

نگاهی سوی بستر

التفاتی جانب این جسم لاغرکن علی
عین من از گریه عین الله راتر کن علی

کار از مرهم گذشته فکر دفن و کفن باش
ناگزیر از رفتنم اصرار کمتر کن علی

دکمه بازگشت به بالا