شعر ولادت امام دهم

یا امام هادی(ع)

خدا را شکر در حصنِ حصینم
به زیر سایه ی قرآن و دینم

خدا را شکر در وادیِ توحید
یکی از مسلمین و مومنینم

یا هادی‌الاُمَم

ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی نگاه فقیرها
ای رویش امید به جان کویرها

ای خالق قصیده‌ی مدح ذواتِ نور
ای جامعه‌سُرای تبارِ کبیرها

هستی ام

ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها

ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها

با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم

ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم

یا هادی آل محمد

تا کتاب آفرینش باز شد
عاشقی بال و پر پرواز شد
تا که قدری اب و خاک آدم شود
بادم هو یا علی اعجاز شد

نوبت عشق است

نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است

ابنُ الجواد

سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد

به نسل‌های بشر ذات پاکِ فطرت داد

زبان برای تشکر، دهان برای بیان

نفس برای حیات و بدن به قدرت داد

ایها العشق

تو به ما نور را نشان دادی!
ایها العشق! ایها الهادی!

ای دلیلِ طراوتِ چشمه!
روشنابخشِ هرچه آبادی!

یاهادی الائمه(ع)

ای روشنیِ هر راه؛ یاهادی الائمه(ع)
معشوق ناب و دلخواه؛ یاهادی الائمه(ع)

در آسمان و در عرش پیچیده ذکر خیرت
خورشید گفته با ماه؛ یاهادی الائمه(ع)

محوِ کمال

شکر خدا که غرق به دریایِ نعمتم
در بارگاهِ توست پُر از عرضِ حاجتم
از برکتِ نگاهِ شما، با ولایتــم
داده ست فاطمه گویا لیاقتم

کهکشان

ای نگاهت در مسیر کهکشان ها ماندگار

وسعتِ دستان تو بر سایه بان ها ماندگار

میشود ثابت به من در هر فرازِ «جامعه»

نام تو بین همه خطّ امان ها ماندگار

باده ی عشق

در دلِوحی سخن از تب و تاب است هنوز

قابقوسین به چشمان تو قاب است هنوز

وصفِ قدوسهمان آیۀ وحیٌ یوحی است

لطفروح القُدس آئینۀ ناب است هنوز

احسان خانواده تان

احسان خانواده تان از قدیم بود

آن قدر روی بام شما یاکریم بود

راه تو را نیاز به خدمت گذار نیست

پرده نگاه دار سرایت نسیم بود

دکمه بازگشت به بالا